سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همنشینی دانشمندان عبادت است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
دوست

  توحید

   عالی ترین مقامات عرفان وآخرین منزل ومقام طریقت ، مقام توحید است، وهرچه تا کنون گفته شد مقدمه ای برای این نتیجه بود. توحید در نظر عرفا دارای چهار مرتبه است :

اول ، توحید ایمانی ، و این توحیدی است که حد فاصل کفر واسلام شمرده می شود وکسی که بدان مقر و معترف باشد از شرک جلی نجات می یابد. این توحید عبارت است از تصدیق به یگانگی خداوند، جل شانه و سزاوار پرستش دانستن او را به دل و اقرار به زبان .

   دوم ، توحید علمی ، و این توحیدی است که سالک را به جایی می رساند که مؤثر حقیقی و وجود مطلق بجز ذات حق سبحانه وتعالی را نداند و همهء عالم را با خواص و آثار آن پرتوی از آفتاب جمال حقیقی بشمارد و هر علم و قدرت و ارادتی را اثری از آثار علم وقدرت و ارادهء حق بداند.

   سوم ، توحید حالی ، و این توحیدی است که نور آن بدان گونه بر دل سالک می تابد که او را از ظلمات بسیاری از اوصاف بشریت خارج سازد تا جایی که در نظر شهود او جز ذات و صفات واحد نیاید وهمین مشاهده را نیز صفت حق بداند نه صفت خود، یعنی خودش فنا فی التوحید شود. ولی وصول به این مرتبه به طور کامل تا زمانی که امکان حرف زدن و کار کردن و اندیشیدن در سالک هست میسر نیست وبه همین سبب گفته اند که: توحید شبیه به طلبکاری است که هیچ کس از عهدهء ادای دین او بر نمی آید، یا مانند غریبی است که حق خدمت اورا به جای نمی توان آورد. و خلاصه اینکه درحال حیات حق این قسم از توحیدتوحید چنانچه باید ، ادا نمی شود وفقط عدهء معدودی از خواص موحدان ممکن است از عهدهء ادای آن برآیند که در اثر اشراق نور گاهگاهی لمعه ای بر وجود شان مثل برق لامع می گردد وآثار بشریت را منتفی می سازد وخود غایب می شود. واین آخرین مرتبهء توحید است که ورای آن مرتبهء دیگر آدمی را ممکن نیست.

   چهارم ، توحید الهی ، و این توحید بدان معنی است که حق سبحانه و تعالی در ازل الازال به خودی خود نه به توحید دیگری همیشه به صفت وحدانیت و یگانگی موصوف بوده که « کان الله ولم یکن معه شیء» و اکنون هم به همان صفت ازلی واحد و فرداست که « الان کماکان» و تا ابدالآباد هم بر این صفت باقی خواهد بود که « کل شیء هالک الا وجهه» و این توحیدی است که از شایبهء نقصان منزه ومبراست.(1) 

      پیرهرات در بارهء توحید سخنان دل انگیزی دارد که حاکی از کمال معرفت و بینش او از توحید است. او گفته است:

« توحید آن نیست که او را یگانه خوانی ، توحید آن است که او را یگانه دانی ، توحید آن نیست که او را بر سر زبان داری ، توحید آن است که او را در میان جان داری ، توحید نه آن است که یک بار گویی و یگانه باشی ، توحید آن است که از غیر او بیگانه باشی ».(2)

   و نیز گفته است :

«  توحید عام یکی شنیدن است ، توحید خاص یکی دانستن است ، توحید خاص الخاص یکی دیدن است ، توحید درویش یکی بودن و نابودن است و این مقام جای هلاک است و این نه کار آب و خاک است ».

   از دیر باز، این سؤال ، اندیشهء محققان را به خود مشغول داشته است که پیرهرات ، در مسلک عرفان خود وحدت الوجودی بوده یا وحدت شهودی؟ به عبارت دیگر ، وی طرفدار عقیدهء عرفانی « همه اوست» بوده یا عقیدهء عرفانی « همه از اوست»؟

   این کلمات پیرهرات ، شاید راهی برای حل این مشکل و پاسخ این سؤال پیش پای جست و جوگران بگذارد: « توحید مسلمانان میان سه حرف است : اثبات صفت بی افراط، ونفی تشبیه بی تعطیل ، و بر ظاهر برفتن بی تخلیط.»

   « حقیقت اثبات آن است که هرچه خدا گفت که از خود بر بیان است و مصطفی ( ص ) گفت که از حق بر عیان است ، تصدیق و تسلیم در آن پیش گیری و بر ظاهر آن بیستی { بایستی} و آن را مثل نزنی و از ضیفت بنگردانی و به خیال گرد آن نگردی که الله در علم آید درخیال نیاید؛ و از تفکر در چگونگی آن بپرهیزی و تکلف و تأویل در آن نجویی واز گفتن و شنیدن آن نپیچی و به حقیقت دانی که معلوم از صفات الله خلق را نام آن است وادراک به آن قبول آن است و شرط در آن تسلیم آن است و تفسیر آن یاد کردن آن است.»       

   « ذات الله به قدر الله دان نه به معقول خلق ، صفات او به سزای او دان نه بفکرت خلق ، توان او به قدر او دان نه به حیلت خلق ، او هستی است یکتا، از اوهام جدا وز تکیف برنا ، هرچه خواهد کند نه به حاجت که وی را به هیچ چیز حاجت نیست ، بلکه به خواست راست کند وعلم پاک و حکمت سابق و قدرت نافذ. »  

   « سخن وی حق ، و وعدهء وی راست ، و رسول وی امین ، و سخن وی به حقیقت موجود در زمین . به او پیوسته دایم و حجت وی به آن قایم ، قضای او مبرم ، و امرونهی وی محکم ، الاله الخق و الامر تبارک الله رب العالمین . این است توحید سمعی و شناخت خبری ، به این توحید به بهشت رسند وز دوزخ برهند وز خشم حق آزاد شوند. و ضد این توحید شرک مهین است، هرکه ازین توحید سمعی بازماند در شرک مهین بماند وزمغفرت الله درماند.

   « اما توحید دیگر ، توحید عارفان است و حلیت صدیقان ، سخن دراین توحید نه کار آب وگل است ونه جای زبان ودل است. » 

   « موحد ایدربه زبان چه گوید که حالش خود زبان است؟ عبارت چون کند از آن توحید که عبارت از آن عین بهتان است ؟ این توحید نه از خلق است که آن از حق نشان است. از آن است که رستاخیز دل و غارت جان است.        

ما  وحد الوا حد  من  واحد

اذ کل  من   و  حد ه  جاحد

توحید من ینطق عن نعته

عاریة     ابطلها    الواحد

توحیده    ایاه      توحیده

ونعت من ینعته الاحد»(3)

   وهم در این معنی گفته است: 

   « الهی از نزدیک نشانت می دهند وبرتر از آنی ، وز دورت می پندارند ونزدیکتر از جانی ، موجود نفسهای جوانمردانی ، حاضر دلهای ذاکرانی . ملکا تو آنی که خود گفتی وچنانک گفتی آنی.»(4)

   به پایان رسید سخن در بارهء برخی از اندیشه های عرفانی پیرهرات و همان بهتر که یکی از فقرات مناجات آن بزرگمرد را خیرالختام این اوراق بی مقدار قرار دهیم و گوییم:

 الهی این چاشنی که دادی تمام کن

 واین برقی که تاباندی مدام کن  

 وآغاز این سعادت را مقرون به انجام کن !

مآخذ:

   در تهیهء مطالب این نامه از کتابهای متعدد استفاده اشت است که برای رعایت اختصار نام مشهور ترین آنها را در اینجا یاد می کنیم:

   الف . از آثار پیرهرات وشاگردان نزدیکش : که امالی وی را گرد آورده اند:

   تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار ، طبقات الصوفیه ، مقامات شیخ الاسلام ، رسائل خواجه عبدالله انصاری چاپ مجلهء ارمغان ، رسائل خواجه عبدالله انصاری چاپ بنیاد فرهنگ ، منازل السائرین چاپ مصر به کوشش آقای بورکوی ، صد میدان ، انوارالتحقیق ، اندرز و مناجات پیرهرات.

   ب . از آثار دیگران:

   نفحات الانس ، ذیل طبقات الحنابلة ، زندگی خواجه عبدالله انصاری اثر بورکوی ، اسرارالتوحید ، کشف المحجوب ، حالات و سخنان شیخ ابوسعید ، استوار راز دار، تذکرة الاولیاء، بستان السیاحه ، ریاض السیاحه ، اشعة اللمعات ، بحث در احوال حافظ ، چهار مقالهء عروضی یا تعلیقات قزوینی ودکتور معین ، مقصدالاقبال ، مثنوی معنوی ، خزینة الاصفیاء ، روضات الجنات اسفزاری ، شدالازار فی حط الاوزار عن زوارالمزار، تاریخچهء ادبیات نفیسی ، سبک شناسی ، مجموعهء نهصدمین سال وفات پیرهرات، فیه مافیه ، فرهنگ نفیسی، لغت نامهء دهخدا ، غزالی نامه ، غزالی و سیاست ، بهارستان جامی ، تاریخنامهء هرات سیفی و چند کتاب دیگر، کلکسیونهای مجلهء آریانا ، مجلهء کابل ، مجلهء ادب.

-------------------------------------------------

1 - نفحات ، ص 17 - 19.

2 - مقولات ، ص 6 ؛ در کشف الاسرار ، ج 3 ص 396 : توحید نه همه آن است که او را یگانه دانی ، توحید حقیقی آن است که او را یگانه باشی وزغیر او بیگانه باشی.

3 - کشف الاسرار ، ج 2 ، ص 57-58.

4 - کشف الاسرار ، ج 1 ، ص 498  .

خواننده گان عزیز ، این بود متن کامل کتاب اندیشه های عرفانی پیر هرات که توسط جلال علی ابادی گذاشته شد. 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط جلال علی ابادی 88/9/18:: 5:40 عصر     |     () نظر